|
... ناگه سیه شد آفتاب فصل آتش سلام.... نمیتونم چیزی بگم....نمیتونم حرفی بزنم.....مردمانی از جنس غیرت ........مردمانی از تبار ایمان .... مردمانی که برای میهن از جان مایه گذاشتن....مردمانی که راه استواری ایران در راه آزادی ایران درراه به قدرت رسیدن ایران از هیچ چیز کم نگذاشتن و موندن و باموندنشون خیلی چیزایی رو که داشتن از دست دادن....خیلی چیزا... و حالا منه به قول خودم عاشق وطن هیچ کاری واسه این مردم که برای عشقم همه کار کردن .... هیچ کاری نمیتونم بکنم....هیچ کار.... خیلی سخته ... خیلی سخته ... ببینی....ولی نتونی....بخوای ... ولی نتونی.... اینای که مینویسم هیچ کدوم شعار نیست .... هیچ کدوم اغراق نیست.... انصافااصلا حال و حوصله نوشتن نداشتم....ولی خب غیرتم اجازه نداد که این یه کارو هم که میتونم بکنم دریغ کنم....و انجام ندم.... ایشالابدونن که ماهرچقد ازشون دورباشیم و نتونیم کمک مادی بهشون بکنیم.... بازم به فکرشونیم و واسه همشون دعامیکنیم.... ایشالاهیچ کدوم از شهرهای ایران....هیچ کدوم....دیگه از این مصیبت ها نبینن.... بلند بگو ایشالا.... ایشالا....!!!! آقاپس... فعلا....تاپست بدی... |
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 10:32 توسط سربازگمنام امام زمان
|
عکس تورابالای سرم نصب نمودم